English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7686 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
coastward U بطرف ساحل
coastwards U بطرف ساحل
ashore U بکنار بطرف ساحل
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
coasts U ساحل
beach U ساحل
beached U ساحل
beaches U ساحل
coast U ساحل
bank U ساحل
shores U ساحل
shore U ساحل
ashore U به ساحل
sea shore U ساحل
causey U ساحل
littoral U ساحل
landside U ساحل
banks U ساحل
brae U ساحل
rivage U ساحل
beach party U تیم ساحل
shore duty U خدمت ساحل
bank revetment U پوشش ساحل
basegram U پیام از ساحل
bankside U شیب ساحل
low lander U ساحل نشین
offshore U از جانب ساحل
coast guardsman U ساحل بان
offshore U دور از ساحل
hard beach U ساحل مستحکم
stethe U ساحل رودخانه
coral reef U ساحل مرجانی
land combat U نبرد در ساحل
coastwise U درطول ساحل
coastwards U درامتداد ساحل
coastward U درامتداد ساحل
seacoast U ساحل دریا
bank protection U ساحل داری
attack group U گروه تک به ساحل
beaches U زدن به ساحل
beach U زدن به ساحل
beach U ساحل شنی
near shore U نزدیک به ساحل
on shore U روی ساحل
beached U زدن به ساحل
beached U ساحل شنی
riparian U ساحل رودخانه زی
sandbanks U ساحل شنی
sandbank U ساحل شنی
sea coast U ساحل دریا
river bank U ساحل رودخانه
river banks U ساحل رودخانه
backshore beach U ساحل جزرو مد
backshore U ساحل جزرو مد
back beach U ساحل جزرو مد
river line U خط ساحل رودخانه
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
beaches U ساحل شنی
onshore U واقع در ساحل
shore U ساحل دریا
in U نزدیک ساحل
shores U کرانه ساحل
shores U ساحل دریا
seashore U ساحل دریا
shore U کرانه ساحل
in- U نزدیک ساحل
seashores U ساحل دریا
inshore U به طرف ساحل
put out U از ساحل عازم شدن
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
shoring U پیاده شدن در ساحل
inside U موج نزدیک ساحل
roadstead U لنگرگاه دور از ساحل
riverain U ساکن ساحل رودخانه
hinterlands U زمین پشت ساحل
hinterland U زمین پشت ساحل
insides U موج نزدیک ساحل
seebreeze U باد از دریا به ساحل
bars U خور پیشرفتگی اب به ساحل
bar U خور پیشرفتگی اب به ساحل
bank angle U زاویه شیب ساحل
bank line U نخ ماهیگیری وصل به ساحل
retracts U دور شدن از ساحل
retracting U دور شدن از ساحل
retracted U دور شدن از ساحل
retract U دور شدن از ساحل
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
coast in point U نقطه ورود به ساحل
Ivory Coast U کشور ساحل عاج
shelf U سراشیب ساحل دریا
landing beach U ساحل پیاده شدن
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
lee shore U ساحل در معرض باد
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
cay U ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
offshore winds U بادخشکی بادهای دور از ساحل
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
shore break U موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
bank U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
skate boat U قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
banks U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
coast in point U نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
point break U موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
barrier reef U صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
council of entent U ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
liberty man U ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
soup U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soups U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
dune U خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
scylla U صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
touchdown U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
left slide U حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
catch U مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
hard beach U قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
riverine U داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای
riverain U کرانه نشین ساحل نشین
coastal convoy U ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
skyward U بطرف اسمان بطرف بالا
tenty U متوجه
attentive U متوجه
heedful U متوجه
overhanging U متوجه
on ones guard U متوجه
regardful U متوجه
advertent U متوجه
heliotropic U متوجه پرتوافتاب
finical U متوجه جزئیات
Be carful . U متوجه باش
to waken U متوجه کردن
lend U متوجه کردن
lends U متوجه شدن
lend U متوجه شدن
see through U متوجه شدن
directed U متوجه ساختن
direct U متوجه ساختن
tendentious U متمایل متوجه
particular redemption U متوجه فقره
lends U متوجه کردن
presentient U قبلا متوجه
directs U متوجه ساختن
Recent search history Forum search
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1offshoring
1تاندانسیو
1Write one example of a possible hypothesis using an “If...then…” statement.
2procuring activity
2procuring activity
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com